باز باران
غمگنانه
قطره قطره
می چکد از ابر چشمم
تا کند دامان من را
مثل دریا
سینه ام لبریز غصه...
سخت افتاده به جانم
بار غمها
آخر ای یاران
خبر آمد
که جمعی مردم پیمان شکن
پیمان شکستند
از امیرالمومنین(ع) بگسسته
اما
عهد با طاغوت بستند
بین آن دیوار و در
پهلوی زهرا (س) را شکستند
با فشار درب خانه
محسنش را کشته و
بر صورتش
با ضرب سیلی
نقش بستند
بعد هم
با ریسمان
دستان شویش
حیدر(ع) کرار را
از کینه بستند
سوی مسجد می کشانیدند
حیدر(ع) را
که با تزویر و زور و مکر و حیله
از امیر المومنین(ع)
یعنی علی(ع)
بیعت بگیرند
آی ملت های عالم
دشمنان حضرت زهرای اطهر(ع)
پست پستند
پست پستند...
شاعر:علی اسماعیلی وردنجانی وبلاگ اشک شفق